زینبزینب، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره

زینب بانو

بدرود

جمعه 26 تیر 1394 30 ماه مبارک رمضان صحیفه سجادیه. مناجات امام زین العابدین علیه السلام در هنگام وداع با ماه مبارک رمضان: وَ قَدْ أَقَامَ فِينَا هَذَا الشَّهْرُ مُقَامَ حَمْدٍ وَ صَحِبَنَا صُحْبَةَ مَبْرُورٍ وَ أَرْبَحَنَا أَفْضَلَ أَرْبَاحِ الْعَالَمِينَ ثُمَّ قَدْ فَارَقَنَا عِنْدَ تَمَامِ وَقْتِهِ وَ انْقِطَاعِ مُدَّتِهِ وَ وَفَاءِ عَدَدِهِ‏ فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ وِدَاعَ مَنْ عَزَّ فِرَاقُهُ عَلَيْنَا وَ غَمَّنَا وَ أَوْحَشَنَا انْصِرَافُهُ عَنَّا وَ لَزِمَنَا لَهُ الذِّمَامُ الْمَحْفُوظُ وَ الْحُرْمَةُ الْمَرْعِيَّةُ وَ الْحَقُّ الْمَقْضِيُّ فَنَحْنُ قَائِلُونَ اَلسَّ...
26 تير 1394

لالایی

در روزها و شب های شهادت مولای متقیان امیر مومنان علی علیه السلام به یاد نوحه ای که سالها پیش شنیده بودم افتادم. نوحه ای که خطاب حضرت علی علیه السلام به بانوی دو عالم حضرت زهرا سلام الله علیها بود و لالایی گاه و بیگاه این روزهای من برای شما: آسمان ها کهکشان ها ماه من کو؟ اخترم کو؟ زینب من با نگاهش پرسد از من مادرم کو؟! کن نظر با دیده تر چادرت را کرده بر سر بر سر سجاده تو مینماید یاد مادر واغریبا واغریبا ... ...
24 تير 1394

بِکَ

روزها، ساعت ها و لحظه های پربرکت ماه مبارک یکی پس از دیگری آمدند و رفتند. نسبت به عظمت این مهمانی، بهره ما بسیار اندک بود اما برای همین بهره اندک، برای همین دست کشیدن از آب و غذا، برای همین تلاوت های قرآن، برای همین خواب های از روی ضعف، برای همین بیداری های شبانه برای دویدن به سوی یخچال و خوردن سحری، برای همین اندک ها هزاران هزار مرتبه شکر. برای این شب های قدر که تنها شب هایی هستند که با در باز همه مساجد روبرو میشوی و میتوانی آن را تا صبح در مسجد بگذرانی شکر برای شب های قدری که کنار کودک پاکم گذراندم شکر شب هایی که مردد بودم دخترکم را از ابتدای برنامه با خودم ببرم اما به خواست خدا بردم و خداوند اراده خودش ...
24 تير 1394

یازده نکته

پیامی برایم آمد که من را روانه سایت بیان معنوی کرد. 11 نکته برای آمادگی قلبی در شب های قدر آنجا پیدا کردم. 11 نکته مهم و اساسی که به انسان یادآور میشود که چگونه برای صفای دل و نورانی شدن قلب در این شب عزیز تلاش کند. وقتی همه را خواندم با تمام وجود دلم خواست همه هم بخوانند و بدانند. کمی خلاصه کردم و دستی به سر و روی این نکات ناب کشیدم. و منتظرم برای پرینت این صفحات و پخش آنها در مسجد میان آدمهایی که حالا شبهای زیادی است که در کنار آنها خدایم را صدا زده ام. همراهانی که یار و رفیق اشک های روضه های این شبها هستند و برای من بسیار عزیز و محترمند. و برای سعادت تک تکشان دعا میکنم. مهمترین چیزی که باید برای شب قدر آماده کنیم، ق...
17 تير 1394

بِاَعیُنِنا

جمعه 12 تیر 1394 16 ماه مبارک رمضان دخترکم در مقابل دیدگان من بزرگ میشوی. و هر روز برای مستقل تر شدن و دست یافتن به کرامت ذاتی انسانی ات بیشتر تلاش میکنی. آن قدر بزرگ شده ای که حالا وقتی داداش حسین با گریه میگوید «مَنَه» و ما با تعجب میگوییم چه میخواهی؟ شما با نگاهی به ما میگویی: منه! هه! بادتُنت (بادکنک) آن قدر بزرگ شده ای که موقع لباس عوض کردن تمام تلاشت را میکنی که لباسی را که خودت انتخاب میکنی بپوشی آن قدر بزرگ شده ای که من روبان دور دستگیره های کابینت حاوی ظرف های شکستنی را برداشتم و شما وقتی میخواهی بستنی میل کنی خودت میروی کاسه برمیداری تا اگر دستت خسته شد ی...
13 تير 1394

یک یا امام حسن علیه السلام

ما نباید مثل مردم مدینه و شام باشیم که می‌آمدند هرروز و هرشب سرسفره‌ی امام حسن علیه السلام می‌نشستند، به حضرت بی احترامی هم می‌کردند، بعد هم بعضی‌ها عذر خواهی می‌کردند و می‌رفتند. آقا کریم بود ، سفره دار بوده، خیلی هم مال داشته، اما چیزی از آن را برای خودش مصرف نمی‌کرد. کسی آمد داد زد آبرویم در خطر است دشمن به من حمله کرده حضرت دستش را گرفت به او گفت چه خبر شده است؟ گفت بدهکارم، حضرت به همان اندازه ای که مرد می‌خواست به او انفاق کرد سپس فرمود اگر بعد از این هم دشمن به تو حمله کرد بیا در خانه‌ی من.  همیشه که این داستان را می‌گویم یاد شهید مطهری رحمت الله علیه می‌افتم...
13 تير 1394

الله اکبر

چهارشنبه 10تیر 1394 14ماه مبارک رمضان وقتی روز اول ماه مبارک با شادی تمام از شروع یک ماه عزیز بر سر سفره افطار مینشینی و آرام زمزمه میکینی «اللهم لک صمنا...» گمان نمیبری به سرعت یک پلک بر هم گذاشتن، بر سر سفره افطاری بنشینی که روزها از پهن کردن آن در هنگامه اذان مغرب میگذرد. چه حال خوبی است  ثانیه ها را شماردن برای شنیدن صدایی به زیبایی «الله اکبر» افطار خوردن با نگاه کردن به ساعت و تنظیم کارها با ثانیه ها برای دیر نشدن نماز و رسیدن به جماعت با عجله به خانه برگشتن و مراقب ثانیه ها بودن برای دیر نخوابیدن با فکر ثانیه ها خوابیدن برای ب...
13 تير 1394

انتشار مطلب در سایت مادر بانو

 زینب بانو در سایت مادربانو http://madarbanoo.com/ 21297 /%D 9%82% D 8% AF%D 8% B 1 -%D 8% A 8% D 8% AF%D 8% A 7% D 9%86/ چهارشنبه 12 شهریور 1393 7 ذی القعده صدای نفس های آرام و منظم تو را میشنوم. بدنم از دویدنهای دقایق پیش هنوز در تب و تاب است. نگاهم از روی صورت نازنین تو به ساعت روی دیوار میچرخد. این عقربه های همیشه در تکاپو و تلاش من را به فکر میبرند. به فکر لحظه های سختی که برای گذشتنش ثانیه شماری میکنم. مثلِ وقتهایی که خیلی خسته ام و منتظرم بابا علی شما از سرکار به خانه برگردد و شما را به گردش ببرد و من چند لحظه آرام بنشینم. وقتهایی که کار زیادی در خانه برای انجام دادن دارم اما عزیزدلم...
8 تير 1394

جوانه

یکشنبه 31 خرداد 1394 4 ماه مبارک رمضان در مدت کوتاهی تلاشم برای تهیه جوانه به ثمر نشست و بسیار از این اتفاق ساده خوشحال شدم. خدایا توفیق بده در راه تو ، و برای کسب رضایتت بهترین تلاشم را داشته باشم و بهترین ثمره را ببینم خدایا توفیق بده در کمک به رشد دخترم، میوه دلم، بردباری و مهارت لازم را به دست بیاورم تا با دیدن جوانه های تکامل او از خوشحالی و شعف سجده شکر به جای بیاورم خدایا میگویند پدر و مادر مربی فرزندشان هستند و در این جایگاه صفت ربّ تو را با خود دارند اما من خوب میدانم در تربیت دخترم هیچ نیستم جز یک پرستار و همراه که باید به موقع بذ...
2 تير 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به زینب بانو می باشد